بسم الله
اما درس دوم.
همچنان به نظر میرسد موضوع ادامهی موضوع پیشین است.
تمرکز زدایی از تهران درحالی که سالیان سالیان است که در برنامه های توسعه ای و . آمده است اما هنوز، راه به جایی نبرده است. علت این امر البته که موضوع دیگری ست و مطالبه مطلب دیگری میکند اما به طور کل، مدیرانی که در راس امور آمده و رفتهاند، مدیران واقعی و مدبری نبودهاند و در اجرای یک برنامه بلند مدت و عادت ذائقه مردم به برنامه ریزی بلند مدت ناموفق بوده اند.
در هنگام یک بحران به بزرگی کرونا، یک اتفاق مهم میتوانست رخ بدهد که نداد. قرنطینه قم و تهران در اولین روزهای بیماری.
اما وضعیت کنونی مدیریتی و تمرکز بیش از اندازه همه امور در تهران، امکان عملیاتی قرنطینه تهران را نمیدهد.
بگذارید به طور خلاصه آنچه میتوانست باشد را توصیف کنم.
اگر تمرکز به این شکل در تهران نبود، و امکان قرنطینه تهران و قم فراهم بود، کشور امکان ادامه فعالیت را داشته و میتوانست به امور روزانه بپردازد. بخش اعظمی از تولید و مدیریت آن در خارج از تهران شکل می گرفت و تنها برخی صنایع، دفاتر مرکزی تهران را از دست میدادند.
در نهایت با افزایش احتمال همه گیری بیماری، امکان تعطیل کردن تهران و قم به طور کامل و بستن همه مشاغل فراهم بود. چرا که چرخه اقتصاد و نبض (اگر میداشت و داشته باشد) در تهران نمیزد. بلکه در پهنه ایران این نبض میزد.
به این ترتیب استان های کمتری درگیر همه گیری بیماری می شدند و امکانات بهداشتی استان های مذکور برای نجات جان انسان های بیشتری قابل استفاده بود.
این تمرکز زدایی، و این بیماری یک نکته را بسیار واضح و روشن کرده است. ابعاد فاجعهای که در ایران میتواند در اثر رخداد یک زمین لرزه در تهران رخ بدهد، از تمام فجایعی که میتوان تصور کرد فراتر خواهد بود. اقتصاد کشور، مدیریت کشور و . مختل خواهد شد و ایران از این موضوع ضرر بسیاری خواهد کرد.
زمین لرزه زمانش مشخص نیست اما حالا که کرونا مشکل تمرکز بیش از حد امکانات و امور جاری کشور در تهران، را نمایان کرده بهتر است مدیران فکری به حال آن کنند. چون امروز هم برای حل مشکل دیر است تا چه رسد به فردا!
والسلام
درباره این سایت